فتح آباد خبر
http://fathabad110.ir پایگاه اطلاع رسانی فتح آباد رشتخوار
زنی هنگام بیرون آمدن از خانه، سه پیرمرد با ریش های
بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند.

زن گفت: هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛

اما باید گرسنه باشید. لطفا" بیایید تو و چیزی بخورید.

آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟

زن گفت: نه.

آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم.

غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد

که چه اتفاقی افتاده است.

مرد گفت: برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن.

زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. اما آنها گفتند:

 ما نمی توانیم باهمدیگر وارد خانه بشویم.

زن پرسید: چرا؟

یکی از پیرمردها در حالی که به دوست دیگرش اشاره می کرد،

 گفت: اسم این ثروت است و سپس به

پیرمرد دیگر رو کرد و گفت: این یکی موفقیت و اسم من هم عشق.

برو به همسرت بگو که فقط یکی از

ما را برای حضور در خانه انتخاب کند.

دختر خانواده که از آن سوی خانه به حرفهای آنها گوش می داد،
نزدیک آمد و پیشنهاد داد: بهتر نیست عشق را دعوت کنیم
تا خانه را از وجود خود پر کند؟ 

زن رفت و آنچه را که اتفاق افتاده بود برای همسرش تعریف کرد.

شوهر خوشحال شد و گفت: چه خوب! این یک موقعیت عالیست.

 ثروت را دعوت می کنیم. بگذار بیاید و خانه را لبریز کند!

زن که با انتخاب شوهرش مخالف بود، گفت: عزیزم!

چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟

شوهر به همسرش گفت: بگذار به حرف دخترمان گوش کنیم

 پس برو بیرون و عشق را دعوت کن.

زن بیرون رفت و به پیرمردها گفت: آن که نامش عشق است،

 بیاید و مهمان ما شود.

در حالی که عشق قدم زنان به سوی خانه می رفت، دو پیرمرد

 دیگر هم دنبال او راه افتادند.

زن با تعجب به ثروت و موفقیت گفت: من فقط عشق را دعوت کردم،

شما چرا میآیید؟

این بار پیرمردها با هم پاسخ دادند: اگر شما ثروت یا موفقیت

را دعوت کرده بودید، دو تای دیگر بیرون می ماندند،

اما شما عشق را دعوت کردید، هر کجا او برود، ما هم با او می رویم.

راستی اگه این اتفاق برای شما بیفته چه میکنین ؟

اظهار نظر یادتون نره


برچسب‌ها: فتح آباد خبر, عشق, ثروت, موفقیت
ارسال در تاريخ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ توسط احمد سلیمانی
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

اسلایدر