حکایت یک مشهدی ....
می گوید در اون سال ها سرباز بگیری بود و من رو بردند به سرباز خونه ای در مشهد…
هنوز ۴۵ روز نگذشته بود، که دلم برای خانواده ام تنگ شد.
اما مرخصی ندادن ،منم بدون مرخصی و پای پیاده، از مشهد
تا طرقبه ( ۱۸کیلومتر ) دویدم و بعد از دیدن خانواده،
دوباره از طرقبه تا مشهد را دویدم و رفتم پادگان …
مطالب بیشتر در ادامه مطلب
برچسبها: فتح آباد خبر, داستان, باغبان باشی
ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ شنبه ۲ مهر ۱۳۹۰ توسط احمد سلیمانی