زیرکی بهلول
آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمو د .
شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت :
اگر این سکه را بمن بدهی ، من در عوض ، ده سکه که بهمین رنگ
است به تو میدهم.
بهلول چون سکه های او را دید دانست که ....
آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنم :
اگر سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عر عر کنی !!!شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود . بهلول به او گفت :
تو که با این خریتت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلا می باشد ،من نمی فهمم که سکه های تو از مس است .
آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود .
برچسبها: فتح آباد رشتخوار, فتح آباد خبر, بهلول عاقل
ارسال در تاريخ شنبه ۲ مهر ۱۳۹۰ توسط احمد سلیمانی