ثروتمندي غلامي داشت واو را به همراهي خود به مسافرت دوردستي برد .
پس از چند روزي اهل و عيال ثروتمند كه در وطن خود مانده بودند ضمن نامه اي
به ثروتمند نوشتند: خرجي ما تمام شده واحتياج شديد به پول داريم ...
ثروتمند مبلغ هزار دينار به نوكر خود داد و گفت: هرچه زودتر به سوي وطن
رفته واين پول را به اهل و عيالم برسان واين بيست دينار هم خرجي راه خودت
همينكه غلام حركت كرد وچند قدم فاصله گرفت ثروتمند اورا صدا زد وگفت:
از هزار دينار دويست دينار آن را به تو واگذار كردم
فقط هشتصد دينار آنرا به اهل و عيالم بده.
بقیه در ادامه مطلب
برچسبها: فتح آباد خبر, خمس
ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ توسط احمد سلیمانی